اسلایدر

داستان شماره 1030

داستانهای باحال _داستان سرا

داستانهای همه جوره_داستانهایی درباره خدا_پیغمبران_امامان_عاطفی_ عشقانه_احساسی_ظنز_ غمگین_بی ادبانه و.............

داستان شماره 1030


اسفنديار

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

چون رستم بن زال با اسفنديار مبارزه كرد با آن شجاعتى كه رستم داشت مغلوب اسفنديار شد.چندين حمله ميان ايشان واقع شد و در هر حمله جراحتى به رستم از اسفنديار وارد مى شد؛ چون اسفنديار روئين تن (قوى و پرزور) بود حملات رستم بر او كارگر نمى شد آخر رستم با پدرش درباره اسفنديار مشورت كرد، زال گفت : بايد تيرى كه دو سر داشته باشد آماده كنى و چشمهاى اسفنديار را نشانه كنى تا نابينا گردد
رستم به فرموده پدر اين چنين كرد و چشمهاى اسفنديار را نابينا نمود و بر او ظفر يافت
علتش را اين چنين گفته اند كه : اسفنديار در جوانى شاخه درختى در دست داشت و به آن شاخه بر سر و صورت طفل يتيمى زد و او را نابينا كرد. پس ‍ آن يتيم شاخه را به زمين نشانيد، در زمان جنگ رستم با اسفنديار، رستم از چوب همان شاخه گرفت و تيرى دو سر تراشيد به چشمان اسفنديار زد و او را كور كرد

[ سه شنبه 10 بهمن 1393برچسب:اسفنديار, ] [ 21:7 ] [ شهرام شيدايی ] [ ]


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد